تعليم يابيد

تعليم يابيد

“عيسي گفت: از من تعليم يابيد”. متي ٢٩:١١

  • سخنان عيسی خداوند

“يوغ مرا بر خود گيريد و از من تعليم يابيد”. متي ٢٩:١١

من نور عالم هستم. كسي كه مرا متابعت كند در ظلمت سالك نشود بلكه نور حيات را يابد. يوحنا ١٢:٨

“من راه و راستي و حيات هستم. هيچكس نزد پدر جز به وسيله من نمي آيد”. يوحنا ٦:١٤

  • عيسی به ما نور می بخشد

“شاگردان نزد عيسي آمده گفتند چه كسي در ملكوت آسمان بزرگتر است. آنگاه عيسي طفلي طلب نموده در ميان ايشان بر پا داشت و گفت هر آينه به شما مي گويم تا بازگشت نكنيد، و مثل طفل كوچك نشويد هرگز داخل ملكوت آسمان نخواهيد شد. پس هر كه مثل اين بچه كوچك خود را فروتن سازد همان در ملكوت آسمان بزرگتر است”. متي ١٨: ١-٤

“عيسي در تمام جليل مي گشت و در كنايس ايشان تعليم داده به بشارت ملكوت موعظه مي نمود و هر مرض و درد قوم را شفا مي داد و گروهي بسيار از مردم … در عقب او روانه شدند و گروهي بسيار ديده بر فراز كوه آمد و وقتي كه او بنشست شاگردانش نزد او حاضر شدند. آنگاه دهان خود را گشوده ايشان را تعليم داد و گفت: خوشا بحال مسكينان در روح زيرا ملكوت آسمان از آن ايشان است. خوشا بحال ماتميان زيرا ايشان تسلي خواهند يافت- خوشا بحال حليمان زيرا ايشان وارث زمين خواهند شد -خوشا بحال گرسنگان و تشنگان عدالت زيرا ايشان سير خواهند شد. خوشا بحال رحم كنندگان زيرا بر ايشان رحم كرده خواهد شد -خوشا بحال پاك دلان زيرا ايشان خدا را خواهند ديد- خوشا بحال صلح كنندگان زيرا ايشان پسران خدا خوانده خواهند شد. خوشا بحال رحمت كشان براي عدالت زيرا ملكوت آسمان از آن ايشان است”. متي٤: ٢٣و٢٥ – ١٠:٥

“دو مرد كور كنار راه نشسته چون شنيدند كه عيسي در گذر است فرياد كرده گفتند خداوندا پسر داودا بر ما ترحم كن. و هر چند خلق ايشان را نهيب مي دادند كه خاموش شوند، بيشتر فريادكنان مي گفتند خداوندا پسر داودا بر ما ترحم فرما. پس عيسي ايستاده به آواز بلند گفت چه مي خواهيد براي شما كنم. به وي گفتند خداوندا اينكه چشمان ما بينا شود. پس عيسي ترحم نموده چشمان عيسي را لمس نمود كه در ساعت بينا گشته از عقب او روانه شدند”. متي٢٠: ٣٠-٣٤

  • عيسِی به ما محبت می بخشد

“مردي كه از اورشليم به سوي اريحا مي رفت به دستهاي دزدان افتاد و او را برهنه كرده مجروح ساختند و او را نيمه مرده واگذارده برفتند. اتفاقا كاهني از آن راه مي آمد چون او را بديد از كناره ديگر رفت. همچنين شخصي لاوي نيز از آنجا عبور كرده نزديك آمد و بر او نگريسته از كناره ديگر برفت. ليكن شخصي سامري كه مسافر بود نزد وي آمده چون او را بديد دلش بر وي بسوخت. پس پيش آمده بر زخمهاي او روغن و شراب ريخته آنها را بست و او را بر مركب خود سوار كرده به كاروانسرا رسانيد و خدمت او كرد. بامدادان چون روانه مي شد دو دينار در آورده به سرايدار داد و بدو گفت اين شخص را متوجه باش و آنچه بيش از اين خرج كني در حين مراجعت به تو دهم”. متي١٠: ٣٠-٣٥

“عيسي به قوت روح به جليل برگشت… و به ناصره جايي كه پرورش يافته بود رسيد و بحسب دستور خود در روز سبت بكنيسه در آمده براي تلاوت برخاست. آنگاه صحيفه اشعيا نبي را بدو دادند و چون كتاب را گشود موضعي را يافت كه مكتوب است: روح خداوند بر من است زيرا كه مرا مسح كرد تا فقيران را بشارت دهم و مرا فرستاد تا شكسته دلان را شفا بخشم و اسيران را به رستگاري و كوران را به بينايي موعظه كنم و تا كوبيدگان را آزاد سازم و از سال پسنديده خداوند موعظه كنم. و چشمان همه اهل كنيسه بر وي دوخته ميبود. آنگاه بديشان شروع به گفتن كرد كه امروز ابن نوشته در گوشهاي شما تمام شد. و همه بر وي شهادت دادند و از سخنان فيض آميزي كه از دهانش صادر مي شد تعجب نمودند”. لوقا٤: ١٤و ١٦-٢٢

“و يكي از كاتبان… آمده از او پرسيد كه اول همه احكام كدام است؟ عيسي او را جواب داد كه اول همه احكام اين است كه بشنو اي اسرائيل خداوند خداي ما خداوند واحد است و خداوند خداي خود را به تمامي دل و تمامي جان و تمامي خاطر و تمامي قوت خود محبت نما كه اول از احكام اين است و دوم مثل اواست كه همسايه خود را چون نفس خود محبت نما. بزرگتر از اين دو حكمي نيست؟”. مرقس١٢: ٢٨-٣١

“هم چنان كه پدر مرا محبت نمود من نيز شما را محبت نمودم، در محبت من بمانيد”. يوحنا  ١٥: ٩

  • عيسِی به ما حيات مِی بخشد

“و روز بعد به شهري مسميبه نائين مي رفت و بسياري از شاگردان او و گروهي عظيم همراهش مي رفتند. چون نزديك به دروازه شهر رسيد ناگاه ميتي را كه پسر يگانه بيوه زني بود مي بردند و انبوهي كثير از اهل شهر با وي مي آمدند. چون خداوند او را ديد دلش بر او بسوخت و به وي گفت گريان مباش و نزديك آمده تابوت را لمس نمود و حاملان آن بايستادند. پس گفت اي جوان تو را مي گويم برخيز. در ساعت آن مرده راست بنشست و سخن گفتن آغاز كرد و او را به مادرش سپرد. پس خوف همه را فراگرفت و خدا را تمجيد كنان مي گفتند كه نبي بزرگ در ميان ما مبعوث شده و خدا از قوم خود تفقد نموده است”. لوقا٧: ١١-١٦

“شمعون پطرس به او جواب داد خداوندا نزد كه برويم؟ كلمات حيات جاوداني نزد تو است. و ما ايمان آورده و شناخته ايم كه تو مسيح پسر خداي حي هستي”. يوحنا٦: ٦٨و ٦٩

“و كسي به آسمان بالا نرفت مگر آن كس كه از آسمان پايين آمد يعني پسر انسان كه در آسمان است.

همچنان كه موسي مار را در بيابان بلند نمود همچنين پسر انسان نيز بايد بلند كرده شود تا هر كه به او ايمان آرد هلاك نگردد بلكه حيات جاوداني يابد. زيرا خدا جهان را اينقدر محبت نمود كه پسر يگانه خود را داد تا هر كه بر او ايمان آورد هللك نگردد بلكه حيات جاوداني يابد. زيرا خدا پسر خود را در جهان نفرستاد تا بر جهان داوري كند بلكه تا به وسيله او جهان نجات يابد”. يوحنا ٣: ١٣-١٧

“يكي از رؤسا از وي سؤال نموده گفت اي استاد نيكو چه كنم تا وارث حيات جاوداني گردم؟ عيسي وي را گفت…احكام را مي داني…گفت: جميع اينها را از طفوليت خود نگاه داشته ام. عيسي چون اين را شنيد بدو گفت: هنوز تو را يك چيز باقيست آنچه داري بفروش و به فقرا بده كه در آسمان گنجي خواهي داشت پس آمده مرا متابعت كن. چون اين را شنيد محزون گشت زيرا كه دولت فراوان داشت”. لوقا ١٨: ١٨-٢٣

“آيا دو گنجشك به يك فلس فروخته نمي شود و حال آنكه يكي از آنها جز به حكم پدر شما به زمين نمي افتد. ليكن همه مويهاي سر شما نيز شمرده شده است. پس ترسان مباشيد زيرا شما از گنجشكان بسيار افضل هستيد”. متي١٠: ٢٩-٣١

“در سوسنهاي چمن تأمل كنيد چگونه نمو مي كنند نه محنت مي كشند و نه ميريسند. ليكن به شما مي گويم سليمان هم با هم جلال خود چون يكي از آنها آراسته نشد”. متي٦: ٢٨-٢٩

“اما تو در آنچه آموختي و ايمان آوردي قايم باش چونكه مي داني از چه كسان تعليم يافتي”. ٢تيموتاوس ١٤:٣

تگ ها

همچنین شاید اینها نیز مورد پسند شما باشند

0 دیدگاه در “تعليم يابيد”

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.