آنچه‌ در كتاب‌  روت می‌خوانید مربوط‌ می‌شود به‌ دورانی‌ كه‌ داوران‌ بر اسرائیل‌ حكومت‌ می‌كردند. داستان‌ روت‌ بیانگر این‌ واقعیت‌ است‌ كه‌ در روزگاری‌ كه‌ اكثر مردم‌ دور از خدا زندگی‌ می‌كنند، مانند دوران‌ داوران‌ اسرائیل‌، هستند كسانی‌ كه‌ خداوند را می‌پرستند و در پی‌ خوشنودی‌ او می‌باشند. در زمانی‌ كه‌ در اسرائیل‌ قحطی‌ پدید آمده‌ بود، زنی‌ به‌ نام‌ نعومی‌ با شوهر خود رهسپار دیار موآب‌ می‌شود. در آنجا شوهر نعومی‌ می‌میرد و نعومی‌ تصمیم‌ می‌گیرد به‌ سرزمین‌ خود بازگردد. در این‌ هنگام‌ روت‌ كه‌ از اهالی‌ موآب‌ بود، به‌ عقد پسر نعومی‌ درمی‌آید. پس‌ از چندی‌ همسر روت‌ نیز می‌میرد. بدین‌ ترتیب‌ نعومی‌ می‌ماند و عروسش‌ روت‌. وقتی‌ نعومی‌ تصمیم‌ می‌گیرد كه‌ به‌ اسرائیل‌ بازگردد روت‌ نیز با او همراه‌ می‌شود. این‌ دو بیوه‌، هنگام‌ حصاد به‌ بیت‌لحم‌ می‌رسند. روت‌ در مزرعه‌ شخصی‌ به‌ نام‌ بوعز به‌ كار مشغول‌ می‌شود. بوعز به‌ روت‌ علاقه‌مند می‌گردد و او را به‌ عقد خود در می‌آورد. روت‌ صاحب‌ فرزندی‌ به‌ نام‌ عوبید می‌شود. از نسل‌ عوبید، داود پادشاه‌ و نیز عیسی‌ مسیح‌ بدنیا می‌آیند. در نسب‌نامه‌ عیسی‌ مسیح‌، در متی ‌۵:‏۱ نام‌ روت‌ نیز ذكر شده‌ است‌.