دوست عزيز:
اين نامه جواب سوالي است كه شما مطرح كرده ايد، از ما پرسيده بوديد آيا فرزند خدا به معني جسماني مي باشد؟
آيا تثليث اقدس به معني سه خدا است؟
بطور فشرده و خلاصه بايد بگوييم كه فرزند خدا مطلقاً به معني روحاني است و تثليث اقدس رمز وحدانيت مطلق است.
مسلمانان عموماً عيسي مسيح را بعنوان پيغمبر خدا قبول دارند ولي فرزند خدا بودن او را بدون اثبات رد مي نمايند و درمورد تثليث اقدس نيز سخت مشكوك بوده و حتي مسيحيان را مشرك مي خوانند، براي روشن شدن اين مسئله حياتي بطور خلاصه چنين جواب مي دهيم:
چگونه است كه اين عزيزان وجود خدا را بدون اثبات كاملا قبول دارند و شكي در اين باره به خود راه نمي دهند ولي درمورد فرزندي عيسي مسيح اثبات مي خواهند؟
مي دانيد علت چيست؟
علت اينست كه خدا براي آنان از طفوليت منبع قدرت و قوت و منشاء خير و بركت بوده و هست و بارها نيكي و رحمانيت او را در زندگي خود احساس نموده و شگفتي طبيعت اطراف خود و كائنات ديگر را كه با نظمي خاص به گردش خود ادامه مي دهند مشاهده كرده و بالاتر از همه ملاحظه نموده اند كه در ساختمان بدن خود چه مهارتي خارق العاده بكار رفته است آن وقت درك كرده اند كه همه اين عظمت شاهد زنده اي است بر وجود خالقي خير و صانعي ماهر كه به گفته كتاب مقدس آسمان جلال او را بيان مي كند و فلك از عمل دستهايش خبر مي دهد.
بنابراين تنها نكته اي كه براي آنان مبهم مي ماند همان منظور از اين خلقت است كه البته ما حق را به جانب ايشان مي دهيم، زيرا عقل محدودش قادر نيست منظور غائي از خلقتي چنين عجيب و شگفت انگيز را كشف نمايد و اگر عيسي مسيح نيامده بود و بشر را از اين منظور نهايي خلقت خبر نمي داد به قول شاعر ما هنوز اندر خم يك كوچه مي بوديم.
خيلي ها خواهند پرسيد پس چرا عيسي مسيح و نه هيچكس ديگر؟
در جواب بايد بگوييم زيرا فقط اوست كه از هر كس ديگر به خدا نزديكتر است. مگر نه اينست كه او توسط روح خدا در مريم باكره بوجود آمد. آيا از روح ما چيزي نزديكتر به ما وجود دارد؟ مگر نه اينست كه او كلمه خدا بود و خدا كلمه خود را جسم گردانيد؟
آيا از كلمه ما چيزي نزديكتر بما وجود دارد؟ از طرف ديگر چه رابطه اي نزديكتر از رابطه پدر و فرزند و چه شباهتي كاملتر از شباهت پدر و پسر؟
آيا با وجود اين دليل كافي و مستند عيسي مسيح حق ندارد خود را پسر خدا معرفي كند و بگويد: خدا جهان را اينقدر محبت نمود كه پسر يگانه خود را داد تا هر كس به او ايمان آورد هلاك نگردد بلكه حيات جاوداني يابد؟
عيسي مسيح نه فقط خود را فرزند خدا مي خواند بلكه ايمانداران واقعي را نيز برادران و خواهران خود مي داند بنابر آنچه گفته شد مي بينيم كه پسر خدا يكي از القاب عيسي مسيح مي باشد كه قرابت و نزديكي او را به خدا مي رساند و همچنان كه اغلب مردم اسامي يدالله و عين الله را بر خود دارند و مي دانيم كه خدا روح است و دست و چشم ندارد، همچنين پسر خدا نيز مطلقاً به معني روحاني بوده و نه به معني كلمه و نه به معني بيولوژي و نه بمعني جسماني مي باشد.
درمورد تثليث اقدس توجه فرمائيد كه در همين تولد عيسي مسيح پرده از اسرار آن برداشته مي شود زيرا وقتي كه مي خوانيم: مريم باكره توسط روح خدا حامله شد بر ما آشكار مي گردد كه در اين واقعه سه عامل و يا سه مظهر از الوهيت يعني خدا (آفريننده)، روح القدوس (هدايت كننده) و عيسي مسيح (نجات دهنده) با هم اندر كار مي باشند تا منظورنهايي از اين خلقت كه همان داشتن رابطه و مشاركت روحاني دائمي خالق و مخلوق ميباشد جامه عمل بپوشد.
مسيحيان اين همكاري عجيب و اسرار آميز را تثليث اقدس مي گويند و معتقدند كه هر چند آن در اصل يك و همان خداي واحد ميباشد ولي در عمل سه جلوه از الوهيت مشاهده مي شود.
بعبارتي ديگر قدرت لايزالي كه حتي كمونيستها هم بوجود آن اعتقاد كامل دارند و ما آنرا قدرت خداوندي مي ناميم مي بايست كه كاري انجام دهد و در غير اينصورت وجودش بي معني خواهد بود. اين كار كه به سه صورت آفريدن هدايت و نجات انجام مي گردد.
در عمل به سه مظهر خداوندي يعني خدا، روحالقدوس و عيسي مسيح متجلي مي شود كه از ابتداي عالم در كار بوده و هست و خواهد بود و در نتيجه اين هماهنگي عجيب و اسرارآميز است كه تمام كائنات و هستي بوجود آمده و اداره مي شوند.
ناگفته نماند كه مسيحيان خود از طرز كار اين قدرت كه آثار و علائمي چند از آن در نوشته هاي كتب مقدس منعكس است به اين راز خلقت پي برده و پس از ساليان دراز تحقيق وتفحص و تجربه و نتايج درخشان حاصل از اين تجربه در زندگي خود به اين حقيقت بارز دست يافتند و فهميدند كه اين قدرت لايزال الوهيت قدرتي است واحد و آن خداي واحد حقيقي است كه سرمدي، ازلي، و ابدي است.
و نظر به اينكه اين قدرت در ادوار مختلف به سه صورت متفاوت بر آنان ظاهر شده بود و قدرت و قوت لايزال آنرا در عمل به سه نوع متفاوت احساس كرده بودند، برطبق اين واقعيت كه “نزد خدا هيچ امري محال نيست” چنين استناط كردند كه همين قدرت لايزل در عين حاليكه واحد است در كار آفرينش هدايت و نجات در سه شخصيت ظاهر مي شود اكنون ديگر براي هيچ يك از مسيحيان حقيقي كوچكترين شكي باقي نمانده است كه (خدا در مسيح بود و دنيا را با خود مصالحه مي داد مسيح اولين كسي بود كه خدا را پدر خطاب كرد. البته اين سري است از اسرار الهي كه فقط بر كساني كه در جستجوي حقايق الهي و روحاني بوده و در خدمت خدا و خلق ميباشند مكشوف ميگردد والا اشخاص نفساني كه همواره در پي ماديات و عيش و نوش هستند به هيچ وجه نميتوانند اين حقايق را درك نمايند. در اين باره مي فرمايد: انسان نفساني امور روح خدا را نمي پذيرد زيرا كه نزد او جهات است).
البته معلوم است كه هر مثالي براي فهماندن اين راز بزرگ درك حقيقت اين و راز بزرگ را آسان كرده باشيم مثالي از طبيعت مي آوريم و براي نمونه آب را در نظر مي گيريم كه در عين حال كه بصورت واحد است مي تواند به سه شكل: مايع، گاز و جامد در آيد كه هريك كار مخصوصي را انجام مي دهند، يعني وقتي آب بصورت مايع باشد موجب حيات است زيرا مي دانيم زندگي بدون آب امكان ندارد (آفريدن) وقتي كه آب بصورت گاز درآيد موجب قدرت است.
مي دانيم كه ديگ بخار چه غوغايي برپا كرده و چه كشتيهاي اقيانوس پيما را به حركت در آورده است (هدايت) و بالاخره وقتيكه آب بصورت جامد درآيد موجب جلوگيري از تباهي مي شود زيرا مي دانيم كه برودت مانع از فساد مي گردد (نجات) معلوم است كه اين هر سه شكل از آب از خود آب سرچشمه ميگيرد و دوباره به آب تبديل مي گردد.
اميد است با توجه بسيار عميق بر آنچه ذكر شد و با ياري و هدايت روح خدا به خود آئيم و بدانيم كه با اتكاء بر علم و عقل محدود خود نمي توانيم خداي غير محدود رابشناسيم و به او برسيم و به مصداق كس نگشود و نگشايد به حكمت اين معما را، و به بينندگان آفريننده را نبيني مرنجان تو بيننده را به اين راز بزرگ دست يابيم، مگر اينكه خود خدا پيشقدم شده و ذات خود را به ما مكشوف فرمايد.
چقدر جاي خوشوقتي و شكر و سپاس است كه او را از كثرت محبت خود اينكار را هم براي ما انجام داده است و اين ما هستيم كه بس غرق در تخيلات واهي افكار دنيوي و شهوات زودگذر آن هستيم كه ديگر وقتي براي درك و احساس اين محبت عظيم و فداكارانه او نداريم و به اشتباه زندگي خود را در گرو سرنوشتي كه او براي ما تعيين كرده است قرار ميدهيم غافل از اينكه اين ما هستيم كه بايد سرنوشت خود را تعيين نماييم زيرا او از فيض و بخشش بي انتهاي خود آنچه را كه براي نجات ما لازم و حياتي مي باشد قبلاً تهيه ديده است.
بنابراين بهتر نيست هم اكنون با چشم دل و با خلوص نيت تمام متوجه عظمت و بزرگي عظمت و بزرگي او شده و از خود پرستي و ماده پرستي، از تكيه كردن بر قدرت و توانايي خود دست برداريم و تنها به او كه ما رابراي خود آفريد و همچون پدري مهربان ما را بشدت محبت مي نمايد پناه برده و به اين راز الهي كه در كلام خود بر ما مكشوف گردانيده است دست يابيم و بدانيم كه او قبل از بنياد عالم در فكر ما بودو از محبت خود راه نجاتي چنين عظيم در عيسي مسيح براي ما مهيا كرده است.
اكنون بر ماست كه او را با تمام قلب و جان و عقل خود دوست بداريم و از اين همه موهبت، رحم، نيكويي و مهرباني او قدرداني و تشكر نموده از او اطاعت كنيم و يقين بدانيم او در كلام خود قول داده اگر چنين كنيم خدا خود را بر ما ظاهر خواهد ساخت.
به اميد روزي كه او را با چشم دل، زنده و بر در قلب خود ايستاده و همانند توما “شاگردي كه بعد از آنكه مسيح را زنده ديد و ايمان آورد” ببینیم و بگوئیم… اي خداوند و اي خداي من! انجيل يوحنا ٢٠: ٢٨
زيرا خدا واحد است و سواي او ديگري نيست، انجيل مرقس ١٢: ٢٢
0 دیدگاه در “وحدانیت خداوند”