تاریخچۀ چهارشنبه سوری و تعلیم کتابمقدس
پیامهای نوشتاری
14,297 بازدید 4
ریشهشناسی چهارشنبه سوری
در رابطه با پیشینۀ برپاکردن آیینی به نام چهارشنبه سوری در منابع کهن چیزی وجود ندارد و ابوریحان بیرونی هم که به دقت از مراسم زرتشتیان یاد میکند جز سپندارمذگان و آتشی که پیش از نوروز برپا میشود یادکردی از «چهارشنبه سوری» ندارد. «مرتضی راوندی» درکتاب «تاریخ تحولات اجتماعی ایران» بیان میکند که «چهارشنبه سوری» پس از کشته شدن حسین بن علی و توسط هواداران مختار برپا میشده است. همچنین نسبت دادن چهارشنبه سوری به آداب و رسوم ایران باستان در هاله ابهام قرار دارد چرا که اصولاً در ایران باستان تقسیمبندی گاهشماری به هفته وجود نداشته است و هر روز ماه نامی داشته است. افزون بر همه اینها دکتر معین اقدام جهیدن از فراز آتش را از آداب و سنن زرتشتیان نمیداند، چرا که در دین و آیین زرتشتی آتش مقدس است و جهیدن از فراز آن وهن آتش شمرده میشود.
واژۀ «چهارشنبهسوری» از دو واژۀ چهارشنبه – نام یکی از روزهای هفته – و سور به معنای جشن و شادی ساخته شده است. طبق آیین باستان در این روز آتش بزرگی برافروخته میشود که تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته میشود که این آتش معمولاً در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن میکنند و از روی آن میپرند آغاز میشود و در زمان پریدن میخوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من.» این جمله نشانگر مراسمی برای تطهیر و پاکسازی مذهبی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد. به بیان دیگر مردمم خواهان آن هستند که آتش تمام رنگ پریدیگی و زردی، بیماری و مشکلاتشان را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به آنها بدهد. چهارشنبهسوری جشنی نیست که وابسته به دین یا قومیّت افراد باشد و در میان بیشتر ایرانیان رواج دارد.
ایران باستان
برافروختن آتش بر روی هیزم و روشن کردن فشفشه، از رسوم جاافتاده در جشن چهارشنبهسوری است.
یکی از جشنهای آتش که در ایران باستان برای پیش درآمد یا پیشباز نوروز برگزار میشده و آمیزهای از چند آیین گوناگون است، جشن سوری بودهاست. سوری به یک معنی سرخی است و اشاره به سرخی آتشی است که در این روز میافروختهاند.
چند روز پیش از نوروز مردمانی به نام آتشافروزان که پیامآور این جشن اهورایی بودند به شهرها و روستاها میرفتند تا مردم را برای این آیین آماده کنند. آتشافروزان، زنان و مردانی هنرمند بودند که با برگزاری نمایشهای خیابانی، دستافشانیها، سرودها و آوازهای شورانگیز به سرگرم کردن و خشنود ساختن مردمان میپرداختند؛ آنها از هفت روز پیش از نوروز تا دو هفته پس از نوروز با پدید آمدن تاریکی شامگاه، در تمامی جایهای شهر و ده آتش میافروختند و آن را تا برآمدن خورشید روشن نگاه میداشتند. این آتش، نماد و نشانۀ نیروی مهر و نور و دوستی بود. هدف آتشافروزان برگرداندن نیروی فزاینده و نیک به مردمان برای چیره شدن بر غم و افسردگی بود. همین هدف مهمترین دلیل برپایی جشن سده در میانه زمستان هم هست.
رقص با آتش
آیین آتشافروزی پیش از نوروز به گونههای دیگر در نزد مردمان دیگر کشورها نیز پدیدار میشود، آریاییان قفقاز هنوز در این شب هفت توده آتش میافروزند و از روی آن میجهند. بنا به آیینی کهن در سوئد، شبی را که «والبوری» خوانده میشود به عنوان آغاز بهار میشمارند و در آن آتشی بزرگ افروخته و پیرامون آن به جشن و شادی میپردازند. همچنین نمونه دوردستی از آتشافروزی نوروزی را در نزد مردم روستاهای جنوب کشور رومانی گزارش کردهاند.
آیین آتشافروزی تا روزگار ما بر جای مانده و نام «چهارشنبه سوری» بر خود گرفتهاست. در ایران باستان بخشبندی هفته به گونه امروزی (شنبه تا پنجشنبه و جمعه) نبوده و در گاهشماری ایرانیان هر یک از ۳۰ روز ماه نامی ویژه داشتهاست (امرداد، دی بآذر، آذر، …، سروش، رشن، فرودین، ورهرام،…، شهریور، سپندارمزد، خورداد و …). «هفته» ریشه در ادیان سامی دارد، که باور داشتند خداوند، جهان را در ۶ روز آفرید و روز هفتم به استراحت پرداخت و آفرینش پایان یافت؛ و از همین رو روز هفتم را به زبان یهودی شنبد یا شنبه نامیدهاند که به معنی فراغت و آسایش است.
بخشبندی روزها به هفته از یهود به عرب و از اعراب به ایرانیان رسیده است. اعراب دربارۀ هر یک از روزهای هفته باورهایی داشتهاند؛ برای نمونه اینکه چهارشنبۀ هر هفته روز شومی است.
جشن نبرد با تاریکی
جشن «سور» از گذشته بسیار دور در ایران زمین مرسوم بودهاست که جشنی ملی و مردمی است و «چهارشنبه سوری» نام گرفتهاست که طلایهدار نوروز است.
در ایران باستان در پایان هر ماه جشن و پایکوبی با نام سور مرسوم بوده است و از سوی دیگر چهارشنبه نزد اعراب «یوم الارباع» خوانده میشد و از روزهای شوم و نحس بشمار میرفت و بر این باور بودند که روزهای نحس و شوم را باید با عیش و شادمانی گذراند تا شیاطین و اجنه فرصت رخنه در وجود آدمیان را نیابند.
آیینهای چهارشنبهسوری
افروختن آتش
عنصر بنیادین آیین جشن چهارشنبه سوری، عنصر آتش است. در مناطق گوناگون ایران در در شب چهارشنبه سوری گاه سه کپه آتش {به نشانه سه پند بزرگ ایرانیان باستان: اندیشه نیک و کردار نیک و گفتار نیک} (و یا هفت کپه آتش به نشانه هفت امشاسپندان) فراهم میکنند.
قاشقزنی
در این رسم دختران و پسران جوان، چادری بر سر و روی خود میکشند تا شناخته نشوند و به در خانۀ دوستان و همسایگان خود میروند. صاحبخانه از صدای قاشقهایی که به کاسهها میخورد به در خانه آمده و به کاسههای آنان آجیل چهارشنبهسوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول میریزد. آیین قاشقزنی احتمالاً نشات گرفته از این عقیده است که ارواح نیک در گذشتگان در رستاخیز آخر سال به میان زندگان بازگشته و به شکل افرادی که رویشان پوشیده است به خانه بازماندگان سر میزنند و زندگان برای یادبود و برکت به آنان هدیهای میدهند. در زند اوستا آمده است که پنج روز آخر سال تا روز پنجم فروردین اورمزد دوزخ را خالی میکند و ارواح رها میشوند. قاشق زنی استفادۀ ارواح از زبان بدنی به جای زبان گفتاری است.
حاجت خواهی از توپ مروارید
توپ مروارید، یک توپ نظامی بزرگی واقع در میدان ارگ تهران قدیم، روبروی نقارهخانه قدیم. وجه تسمیه این توپ معلوم نیست…
این توپ در فرهنگ عامه حائز اهمیت بودهاست به نحوی که در دوران قاجار خرافات بسیاری پیرامون آن شکل گرفت و مردم برای گرفتن حاجتهای خود به آن توسل میجستند. رواج خرافاتی از این قبیل، باعث شده بود عدهای از زنان و دختران، به نیت حاجت روایی و بخت گشایی به دورش جمع شوند و به آن دخیل ببندند، بخصوص در شبهای بیست و هفتم ماه رمضان و شبهای قدر.
فالگوشی و گرهگشایی
یکی از رسمهای چهارشنبهسوری است که در آن دختران جوان نیت میکنند، پشت دیواری میایستند و به سخن رهگذران گوش فرا میدهند و سپس با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خود را میگیرند.
آجیل مشکلگشا
در گذشته پس ار پایان آتشافروزی، اهل خانه و خویشاوندان گرد هم میآمدند و آخرین دانههای نباتی مانند: تخم هندوانه، تخم، کدو، پسته، فندق، بادام، نخود، تخم خربزه، گندم و شاهدانه را که از ذخیره زمستان باقیمانده بود، روی آتش مقدس بو داده و با نمک تبرک میکردند و میخوردند. آنان بر این باور بودند که هر کس از این معجون بخورد، نسبت به افراد دیگر مهربانتر میگردد و کینه و رشک از وی دور میگردد. امروزه اصطلاح نمکگیر شدن و نان و نمک کسی را خوردن و در حق وی خیانت نورزیدن، از همین باور سرچشمه گرفتهاست.
منبع: ویکی پدیا
اما تعریف خرافات چیست؟
در فرهنگ معین آمده که خرافات یعنی اعتقاد داشتن به سخنان بی اصل و یا افسانه.
خرافات (جمع واژه عربی خرافه) به معنی اعتقاد غیرمنطقی و ثابت نشده به تأثیر امور ماورای طبیعت در امور طبیعی و به عبارت دیگر، هر نوع پندار عجیب برای مردم عوام است. معمولاً خرافات ریشه در گرایشهای درونی یا باطنی در زندگی بشر داشتهاند و به مرور تبدیل به خرافه شدهاند. آنچه مورد اتفاق فیلسوفان است این است که هیچ تعریف مشخص و همه پسندی دربارۀ خرافه وجود ندارد و تعریفی که از خرافه به معنای امر موهوم در ذهن مردم است بسیار نا مشخص و گنگ به نظر میرسد. ویکی پدیا
دیدگاه کتابمقدس در رابطه به مراسم چهارشنبه سوری
همینطور که به اطلاعات ثبت شده دربارۀ این مراسم نگاه کردیم، ملاحظه می کنید که بطور کل این جشن با خرافات همراه است که با تعلیم کتابمقدس متناقض می باشد و کلام خداوند ما را از انجام و یا پیروی هرگونه خرافاتی منع می کند.
پولس رسول در رسالۀ کولسیان فصل ۲ آیۀ ۸ به ما هشدار می دهد که؛ مواظب باشید مبادا كسی با دلایل پوچ و فلسفهای كه متّکی به سنّتهای انسانی و عقاید بچّگانۀ این جهان است، شما را اسیر خود سازد. این تعالیم از مسیح نیست.
اول تیموتاوس ۴: ۷؛ امّا با افسانههای كفرآمیز كه ارزش بازگو كردن ندارد، كاری نداشته باش. اگر میخواهید ورزش كنید، خود را در خداپرستی تقویت كنید.
تثنیه ۱۸: ۱۰ الی ۱۲؛ در میان شما کسی یافت نشود که پسر یا دختر خود را بر آتش قربانی کند (از آتش بگذراند)، و نه فالگیر یا غیبگو، و نه افسونگر یا جادوگر یا ساحِر، و نه مشورتکننده با ارواح، یا رَمال و یا کسی که با مردگان گفتگو کند زیرا هر که این کارها را میکند، خداوند از او کراهت دارد، و به سبب همین اعمال قبیح است که یهوه خدایتان این اقوام را از برابر شما بیرون میرانَد.
عبارت “شانس” طریقی دیگر برای سهیم نکردن خدا در زندگی ما می باشد.
عبارت “شانس“ همان اقبال یا بخت است؛ آنچه بهعنوان شانس رخ میدهد، خارج از کنترل فرد است و بدون توجه به اراده، قصد، یا نتیجۀ مورد نظر است. در هیچ کجای کتابمقدس به “خوش شانس” بودن اشاره ای نشده است. ما در مسیحیت چیزی به نام “شانس” را نداریم، بعبارتی دیگر شانس نوعی بت می باشد. کلام خدا با قاطعیت به ما می گوید که خدا کنترل همه چیز را به دست دارد و هیچ چیزی بر روی زمین بطور شانسی صورت نمی گیرد. خدا برای همۀ ما مقصدی را در نظر دارد.
اشعیاء ۴۵: ۷؛ من آفرينندۀ نور و تاريكی هستم، من پديد آورندۀ رويدادهای خوب و بد هستم. من كه خداوند هستم همۀ اين چيزها را بوجود میآورم.
امثال ۱۵: ۳؛ خدا همه جا را زير نظر دارد و ناظر اعمال نيكان و بدان است.
کتابمقدس در رسالۀ یعقوب فصل اول آیۀ شانزدهم الی هفدهم می فرماید؛ برادرانِ عزیز من، فریفته مشوید! هر بخشش نیکو و هر عطای کامل از بالاست، نازل شده از پدر نورها که در او نه تغییری است و نه سایۀ ناشی از دگرگونی.
بنابراین با کمال احترام به فرهنگ فارسی، در عوض اینکه در پی این باشید که موردی در زندگی تان بطور “شانسی” صورت گیرد به حضور خدا بروید و از پدر آسمانی خود آن را درخواست کنید. خدا می خواهد تا در مسیح به وعده های خود عمل کرده شما را برکت دهد.
آنچه که در مراسم چهارشنبه سوری مرسوم است اینست که افراد وقتی از روی آتش عبور می کنند می گویند؛ «زردی من از تو، سرخی تو از من» این رسم همچنان برجاست. این جمله نشانگر مراسمی برای تطهیر و پاکسازی مذهبی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد. به بیان دیگر مردم خواهان آن هستند که آتش تمام رنگ پریدیگی و زردی، بیماری و مشکلاتشان را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به آنها بدهد. این باورهای غلط همچنی درموارد دیگری همچون قاشق زنی، حاجت خواهی از توپ مروارید، فالگوشی و گرهگشایی، خوردن آجیل مشکلگشا… نیز وجود دارد.
عزیزانم، کتاب مقدس به ما می گوید که عیسی مسیح آن صورت خدای نادیده انسان شد تا با مرگ فداکارنۀ خود (خون “سرخی“ خود) هر نوع لعنتی (زردی) را از شما بردارد، بیائید با اعتراف به گناهان خود از او بخواهید تا با خون مقدسش شما را ببخشد و رها سازد و تمام گره ها و مشکلات زندگی تان را بردارد. او مرد و زنده شد تا ما با ایمان به آوردن به او بتوانیمم حاجت و درخواست خود را به حضور خدا آوریم و او در نام مقدس او پاسخ آن را بیابیم. برکت را از خود خدا دریافت کنید و نه از چیزهای جایگزین و غیر واقعی – خرافی انسانی.
کشیش الناتان باغستانی
0 دیدگاه در “تاریخچۀ چهارشنبه سوری و تعلیم کتابمقدس”